04 October 2009

جایزه‌ی سوئدی برای جوان ایرانی

این روزها رسانه‌های فارسی پر است از اخبار جایزه‌هایی که نهادهای گوناگون خارجی به این و آن ایرانی می‌دهند: از شهره آغداشلو، تا مرجانه بختیاری، شادی صدر، لادن و رؤیا برومند، پروین اردلان، و شاید چند تن دیگر که اکنون به یاد ندارم، و چه به‌جا همه از میان زنان میهن‌مان که جهانی می‌بیند چه‌گونه در پیکار خیابانی نیز پیشتازاند.

در این میان خبررسانی از یک جایزه از قلم افتاده‌است و من بار دیگر احساس می‌کنم که باید خبرگزاری کنم: دو سال پیش در چنین روزهایی از پدیده‌ی سعادت‌شهر، نزدیک تخت‌جمشید، سخن گفتم و در برابر آموزگاران زحمت‌کشی که چشم مردمان را به روی شگفتی‌های هستی می‌گشایند سر فرود آوردم. آقای اصغر کبیری، آموزگاری که نگاه اهالی سعادت‌شهر را به‌سوی آسمان و کهکشان‌ها گرداند (و سه سال پیش جایزه‌ای جهانی به او دادند)، خود از ماهنامه‌ی "نجوم" الهام گرفته‌بود. هفته‌ی گذشته روزنامه‌های سوئد خبر دادند که بابک امین تفرشی که سال‌ها در ماهنامه
‌ی نجوم می‌نوشت و سردبیر آن بود، همراه با خانم کارولین پورکو Carolyn Porco از امریکا، برنده‌ی جایزه‌ی سوئدی لنارت نیلسون Lennart Nilsson به مبلغ یکصد هزار کرون شده‌اند.

بابک تفرشی عکاس هنرمندی‌ست که پایی در سفر دارد و دوربین‌اش زیبایی‌های آسمان را شکار می‌کند. عکس‌های او در مجله‌های معتبر جهان، برنامه‌های تلویزیونی، و سایت سازمان فضانوردی امریکا، ناسا، منتشر می‌شود و در چندین نمایشگاه عکس شرکت داشته‌است. او عضو گروه مشاوران سازمان ستاره‌شناسان بدون مرز و مدیر پروژه‌ی سال جهانی نجوم 2009 است. او همچنین بنیادگزار و مدیر پروژه‌ی "جهان در شب" است که کوشندگان آن در سراسر گیتی زیبایی‌های شب را با دوربین‌هایشان ثبت می‌کنند. در عکس‌های او از آسمان، اغلب زمین نیز در گوشه‌ای حضور دارد تا یادمان نرود کجا ایستاده‌ایم.

دکتر کارولین پورکو در بنیاد دانش بولدر کلورادو کار می‌کند و سرپرست آزمایشگاهی‌ست که در آن عکس‌های دریافتی از سفینه‌های کاسینی و هویگنس در مدار سیاره‌ی کیوان را برای انتشار عمومی بازسازی می‌کنند. او و همکارانش شش ماه و چندین حلقه‌ی تازه بر گرد کیوان و فوران آب در یکی از ماه‌های کیوان کشف کرده‌اند. او همچنین عضو گروهی‌ست که در سال 2015 روی عکس‌های دریافتی از سیاره‌ی پلوتو کار خواهد کرد.

لنارت نیلسون که اکنون 87 سال دارد خود از بزرگان عکاسی سوئد و جهان است که از جمله شاهکارهای او نخستین تصاویر از باروری تخمک انسان و جنین در حال رشد است. بنیادی که یازده سال پیش به بزرگداشت او پایه گذاشته شد، هر سال به کسانی که دانش را با زیبایی‌های عکس‌های خود گسترش می‌دهند جایزه می‌دهد. در بیانیه‌ی مطبوعاتی بیناد لنارت نیلسون گفته می‌شود که جایزه را از آن رو به بابک تفرشی و کارولین پورکو می‌دهند که "هر یک از دیدگاه ویژه‌ی خود جایگاه انسان را در کیهان به او یادآوری می‌کنند. بابک تفرشی با عکس‌های خود آسمان شب را که انسان نوین از یاد برده، بار دیگر به ما نشان می‌دهد و ما را به دوردست‌هایی می‌برد که ستارگان هنوز درخشش طلوع بشریت را در خود دارند؛ و کارولین پورکو تازه‌ترین دست‌آوردهای اکتشاف سیارات و پژوهش علمی را در عکس‌های زیبا و آموزنده نمایش می‌دهد."

کارولین پورکو می‌گوید که خوشحال است از این‌که بابک تفرشی هم شریک جایزه‌ی اوست "زیرا او کاری بسیار پر اهمیت انجام می‌دهد. بسیاری از مردم که در شهرها زندگی می‌کنند هیچ تصوری از زیبایی آسمان پر ستاره ندارند. او به مردم کمک می‌کند تا جایگاه خود را در کیهان دریابند". و بابک تفرشی افتخار می‌کند که جایزه را به همراه کارولین پورکو برده‌است. او از مدت‌ها پیش کارولین را می‌شناسد و عکس‌های او را در ماهنامه‌ی نجوم منتشر کرده‌است. او می‌گوید: "زاویه‌ی دید ما دو نفر بسیار متفاوت است. من از چیزهایی عکس می‌گیرم که با چشم غیر مسلح و بی هیچ وسیله‌ای بر آسمان دیده می‌شوند، و کارولین با ماهواره‌ها در دوردست آسمان‌ها عکس می‌گیرد."

این دو در مراسم روز 28 اکتبر در سالن بروالد ‏Berwaldhallen‏ استکهلم جایزه‌ی خود را دریافت می‌کنند.‏

بیانیه‌ی بنیاد لنارت نیلسون
سایت بنیاد لنارت نیلسون
زندگینامه‌ی لنارت نیسون
سایت بابک تفرشی
سایت کارولین پورکو
این نوشته‌ی مربوط به دو سال پیش را نیز بخوانید.‏
عکس ‏"کهکشان راه شیری و صورت فلکی عقرب" ‏از بابک تفرشی، برگرفته از سایت بنیاد لنارت نیلسون.
عکس‌های دیگری از بابک تفرشی را این‌جا و این‌جا، و نیز عکس‌هایی از کارولین پورکو را این‌جا ببینید.‏

2 comments:

Anonymous said...

مرسی شیوا جان بابت این نوشته جالب. حقیقت این است که ما آسمان را از یاد برده ایم. البته مقداری از تقصیر را به گردن آب و هوای اینجا می اندازم. یکی از بهترین خاطرات دوران کودکی من این است که شبهای تابستان توی حیاط تخت پهن می کردیم و قبل از خواب از زیر توری بزرگی که بالای سرمان بود، ستاره ها را که چه انبوه و بی پایان بودند نگاه می کردیم و یا می شمردیم. وه که این کار در آن خنکای هوای شبها چه می چسبید و اکنون چه خاطره برانگیز و نوستالژیک است.
بهنام

mohsen parsa said...

سلام عرض میکنم
در ابتدا باید شعف بی حد و حصر خود را از آشنایی با شما بیان کنم. شعفی که امیدوارم با پاسخ شما پرشعله تر شود و نتیجه ی آن لااقل در ابعاد کوچکش، پاسخ به سیل سوالاتی باشد درباره شخصیت بزرگی که شما بسیار بیشتر از من او را می شناسید و بخشی از عمر خود را در کنارش بودید.
بله از زنده یاد احسان طبری سخن می گویم. شخصیتی که تاریخ دین خود را بدو تمام و کمال ادا نکرده است و بسیاری از ابعاد زندگی شخصی و اجتماعی او دست کم برای کسانی که در ایران زندگی می کنند، ناپیداست.
و چه چیزی زیانبار تر از اینکه این شخصیت بزرگ همچونان نا شناخته بماند.
از این مقدمه که بگذریم غرض اصلی من از این کامنت بیان نگاه آزمندانه ام به دانستن آنچه که در دل دارید است درباره زنده یاد احسان طبری.
نمی دانم شاید هم در قبل بیان و با انتشار آن سهم خود را ادا کرده اید.
راستش را بخواهید از ذوق پیدا کردن شخصی که با زنده یاد طبری روزها راسپری کرده و شب ها به پای درد و دلش نشسته است و اکنون نیز در قید حیات است! بدون هیچ جست و جوی دیگری در وبلاگ به فکر ارسال کامنت افتادم و از این بابت تقاضای بخشش دارم. شاید برای دفعه اول بسیار زیاد نوشتم بنابراین سخن به پایان می آورم ولی بدادنید که بی صبرانه در انتظار پاسخ شما هستم.
با تشکر فراوان
محسن پارسا

http://www.heartboard.blogfa.com
mohsen.parsa@hotmail.com